حسین ماه تمام منحسین ماه تمام من، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
حـــلمــاجـــونحـــلمــاجـــون، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

حـــــلما و حســــین

یک ماه پر از خــاطرات تلخ و شیرین

1392/4/31 13:7
1,198 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه شانزدهم  خرداد 88 در هفتمین روز میلادت در بیمارستان شهید اکبرآبادی از خون کف پایت برای آزمایش تیروئید نمونه گیری انجام شد که البته آزمایش تکمیلی در بیمارستان مفید در تاریخ ٨/05/88 انجام شد و یادش بخیر در برنامه زنده و شاد کودکانه سالن آمفی تئاتر بیمارستان مفید شرکت کردیم .

 

180568ddsj1svnh1.gif

روز یکشنبه هفدهم خرداد در هشتمین روز زندگی برایت شناسنامه گرفتیم .

 

 

 

روز چهارشنبه بیستم خرداد در یازدهمین روز تولدت عمه معصومه ، عمه مریم ، مسعود  ، فاطمه ، ریحانه و علی از شهرستان اومدن خونمون (بخاطر سرخک پسر عمو هادی ، زن عمو شهناز و هادی نیومده بودند ).  

یاد شیرین زبونیهای  علی پسرعموی بزرگ و مهربونت  

 

جای خالی ها دی پسرعموی ناز و یکی یه دونت    ،

 

یاد شیرینکاریهای فاطمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه جون دخترعمه نازنینت

  

 

یاد دل بردن های ریحانه دوست داشتنی دختر عمه کوچولوی شش ماهت  

 

یاد همشون بخیر البتّه آناجون و آبایی هنوز هم پیشمون بودند .

 

 

روز جمعه بیست و دوم خرداد در سیزدهمین روز زندگی ات همه باهم دسته جمعی به همراه تو و مامان به پای صندوق رأی رفتیم و یادش بخیر موقع برگشت در سقّاخونه سر راه کلّی شمع روشن کردیم روز بعد آبایی و عمه ها و زن عمو به شهرستان رفتند و آناجون موند و من و تو و مامانی  .

 

 

 

 

روز شنبه بیست و سوم خرداد در چهاردهمین روز تولدت آن کارت که به نظر خیلی سخت می رسید خوشبختانه  براحتی هر چه تمومتر و مثل آب خوردن انجام شد قربونت برم که حتی خم به ابرو نیاوردی و مثل یه مرد دوام آوردی و گریه هایت فقط در حدّ تمرین گریستن بود .

 

niniweblog.com

 

 

روز چهارشنبه بیست و هفتم خرداد هجده روزه شدی دلت برای  زادگاه مامان و بابا تنگ شده بود قطار ساعت 23 شب تهران – مراغه در حال مسافرگیری بود که البتّه با کلّی تأخیر راه افتاد و بماند که  در میانه از حرکت ایستاد همونجا با یه سمند دربستی خودمان را به مراغه رسوندیم باران رحمت الهی نم نم می بارید در مراغه اتو  را عوض کردیم .

 نزدیک ساعت 13 ظهر  قدم بر لیـــــــــــــــــــــــــــــــلان گذاشتی .

پسندها (7)

نظرات (4)

امیر حسین
18 خرداد 92 13:07
سلام حسین جان قدر پدر خوبتو بدون واقعا یه نویسنده واقعی و خوش بیان هست خدا همتونو برای هم حفظ کنه
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
12 خرداد 97 22:31
گلبوسگلبوس گلبوسگل گلبوس گل ​​​​​
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
12 خرداد 97 23:36
گلگلگلسلام دوست عزیز و همراه گرامی ممنون از اینکه بهمون سر زدین مررررررررررررررررررررررسی گلگلگل​​​​​​​
خورشیدخورشید
20 خرداد 98 15:57
😍 😍 😍