حسین ماه تمام منحسین ماه تمام من، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
حـــلمــاجـــونحـــلمــاجـــون، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

حـــــلما و حســــین

دفـــتر خاطـرات سال ســوم حسین

1392/5/5 15:29
1,611 بازدید
اشتراک گذاری

 شـکر در کام من شیـرین تر از خواب سـحر گردد

جــگرها خون شـود تا یک پــسر  مــــثل پدر گردد

پدر در کودکی گیرد به ذوق خویش دست پسر را

به امّــــیدی که در پیــــری پسر دست پدر گیـــرد

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com       

سال سوم زندگی ات با سومین سفرت به امام رضا(ع) کلید خورد سفر اول تو دل مامان شش ماهه مسافر بودی سفر دوم در روز تولد آقای خوبیها  "امام رضا (ع)" پیشش بودی امّا سفر سوم از چرخش این چرخ فلک ، سفرت باز هم جشن تولد داشت و تولدت رنگ و بوی امام رضایی داشت اینبار روزشمار سرنوشتمون پابوسی آقای مهربون را نشون می داد باز هم دعوتنامه بنام های حسین و مامان و بابا و دائی و زندایی بود . عاشقانه ترین جشن تولدت را در قطار گرفتیم و سال سوم زندگی ات چه آغاز باشکوهی داشت یادش بخیر عاصی شدن خانم معلم کوپه بغلی ، سنگ تموم مهمان نوازی های خاله سعیده اینا ، مارستان های پشل خاله ، آش رشته خواجه مراد ، صفای خواجه اباصلت ، سرای خواجه ربیع ، تعطیلی فردوسی ، قدّت بشه این قدّ بابا ،گوجه سبزهای ملس گون مشهد طرقبه ، توت های شیرین درختان آرامگاه یاسر ناصر ، شبی در پارک ملت مشهد و شام آخر در خانه سیّد بزرگوار . و تو ای ماه تمام من حسین عزیزم ! نقل و نبات شیرینی خاطرات این سفر بودی و صفای بی حدّ دنیای کودکانه ات چاشنی شوق سفر بود بماند که نگرانی زنگار دل از حرمان حرم زیاده شده ولی خاطرات شیرین آن سه سفر تا سالیان سال  کام مان را شیرین نگه خواهد داشت .  یاد کبوترهای حرم...                                           

 

 آرزوی آقاپسر شدن بزرگترین آرزویت بود و آرزویمان . شاید به همین دلیل بسیاری از علاقه هایت بالاتر از رده سنی ات بود ، روابطت با بزرگترها قوی تر از کودکان بود خیلی زود در کارهای خانه کمک دست مامان شدی و  رفته رفته بچّه حرف گوش نکن بابا .

 personnages anges anges 9 gif

 

 

بانمک بودی و هر روز با نمک تر می شدی . ناز نازی ترین های دنیا پشت سرت به نماز می ایستادند خالق ناز آفرین انگاری خاک وجودت را با ناز و نمک سرشته بود . لباس های مورد علاقه ات را روزی چندبار عوض می کردی نیم نگاهی به دنیای دخملانه داشتی عاشق تیپ زدن و آرایش بودی به سایه همسایه می گفتی و هر وقت ازت می پرسیدیم حسین چیکار می کنی می گفتی همسایه می زلم .

 deborah.mihanblog.com

 

 

مرواریدهای سفید و خوش ترکیبت هی بیشتر می شد و با پایان درد بیستمیش نفس راحتی کشیدی و البتهّ کشیدیم . جیغ جیغو نبودی ولی جیغ هایت واقعاً جیغ بود و لذّت بخش . پریدن هایت دیدنی بود شوت هایت سهمگین و  شور و حالت بی نظیر . عشق دَی دَی داشتی ، سرسره های بلند پارک رازی هرگز نتوانستند انگیزه و انرژی سرشار وجودت را تحلیل کنند . هیجان بخش ثابتی از زندگی ات بود خستگی در مقابلت به زانو می افتاد و در تمام طول زندگی ات هیچ وقت بی حال نبودی .

 

از محرّم هایت یادها در سینه دارم وقتی در موسم محرم ، مامان و بابا رخت عزای شاه شهیدان را بر تن می کردند طاقت "ماه تمام من" تمام می شد ، عزادار کوچک مولای عطشان همپای مامان و بابا پیراهن مشکی بر تن می کرد . عاشق نوای حسین حسین بودی و  با آداب و ادب فراوان دست های کوچیکت سینه ات را بوسه می زد ...!!..؟ کربلا نام آشناترین و خوش تلفّظ ترین کلام مقدّست  هنگام یاد حماسه شورانگیز عاشورا بود به مساجد و مکان های مقدس کربلا می گفتی ...

 

 

ماه تمام من دو سال و ده ماه و چهارده روزه بود برای خودش مردی شده بود یک کوچولوی بزرگ و یک مرد کوچولو  دیگر نیازی به پوشک نداشت صرف نظر از صرفه اقتصادی از حیث رهایی و راحتی هر سه مان خوشحال بودیم  حالا بگذریم از اینکه کمی دیر راه افتادی...

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

 

فرزندم ! سه سال از عمر گرانبهایت گذشت .  ماه تمام من سه پل از هفت پل معروف زندگی را پشت سر گذاشت گذر از آن سه پل در سه سال اول شرط زندگیست  و شرط قبولی در آزمون بندگی گذر از چهار پل بقیّت عمر است : تربیت نیک ، انتخاب همسر ، تهذیب نفس و عاقبت بخیری . الهی به صدق سینه پیران سحرخیز به پیوست خیل مشتاقان ، عاقبت همۀ مان را ختم به بخیر فرما .   

آمیـــــــــــــــن یا رب العالمین

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

 

عکس های تولد حسین "ماه تمام من" در قطار تهران - مشهد

 

پسندها (7)

نظرات (7)

مامان امیرعلی
3 مرداد 92 12:43
یادش بخیر بازی با برف شادی که بعد از اینکه به زور تونستم چشمامو پاک کنم دیدم ای بابا روسری موسری اینا همشون اوفتادن ولی خوب خوشبختانه صورت وچش وچال همه پر بود از برف شادی که پاشیده بودیم وهیشکی تو حال وهوای خودش نبود،الحق والنصاف که بی نظیرترین مسافرتا بودن خدا ایشاالله بازم قسمتمون کنه

انشاألله
علی خانی
4 مرداد 92 19:45
سلام حسین کوچولو عکس هات خوب بود.تولدتم توقطارخوب بود.وبلاگتم عالیییییییییی بود.
سلام پشل عموی عزیزم مرثــــــــــــی مرثــــــــــــــی
خیلی خیلی خوشحال شدم عمو و زن عمو را سلام برسون هادی جون و فاطیما کوچولو را هم ببوس .
محمدحسين***قهرمان كوچك***
5 مرداد 92 18:46
سلام دوست خوبم.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم.به رایتون نیاز دارم لطفا لطفا کد 343 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید. ممنون.بهم خبر می دین که رای دادی یا نه؟ دوستتون دارم....منتظر راي تون هستم.... هم اكنون نيازمند ياري سبزتان هستم
آشنا
13 شهریور 92 10:28
یا امام رضا جان
کاش یک شب باز مهمان دو چشمت مى شـدم
ریزه خوار مشرق خوان دو چشـــــمت مى شـدم

کـاش یک شب مى گذشتم از فراز چشــــــم تو
گرم گلگشـت خـراســــان دو چشمت مى شدم

کـاش یـک شب مى ســــرودم گنبد زرد تــــــو را
فارغ از دنیا، غزلــــــــخوان دو چشمت مى شدم

کاش یک شب مى نشستم بر ضـــریح چشم تو
بـاز هـم پـابـند پیمان دو چشــــمت مى شــــدم

صحن و ایوان تــــــو را اى کاش جــــــارو مى زدم
چـون کــــبوترها نگـــــهبان دو چشمت مى شدم

ضـامن آهـوســــــت چشمان دو شــــهد روشنت
کـاش آهــــــــوى بـیابان دو چشمت مى شــــدم

کاش یک شب معرفت مى چیـــدم از چشمان تو
غـرق در دریاى عرفــــــــان دو چشمت مى شدم

کـاش یک شب مى شــــدم خیس نگـاه سبز تو
شـاهد اعـجاز بـاران دو چشــــمت مى شـــــدم

کاش یک شب نور مى نوشـــــیدم از چشمان تو
مـى درخشیدم، چراغــان دو چشمت مى شدم

سخت شیرین اســـــت طعم روشن چـشمان تو
کاش یک شب باز مهمان دو چشمت مى شدم
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
12 خرداد 97 22:29
چقدر بامزه  بوده الهیگل  
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
12 خرداد 97 23:38
مرسی از محبت همیشگیتون
خورشیدخورشید
20 خرداد 98 15:57
😍 😍 😍