🍓 تولد یک سالگی دختر گلمون🍓
آذر خانوم کفگیرش را به ته پاییز می سابید . یک شب ماه تمام من گفت : باباااااااااااااا ! گفتم : جان بابا ! گفت : چند روز به تولد حلما مانده است . منو مکث و نگاه و فکرم : شصت وووووووووووو سه روز عزیزم . من : تولد حلما رو دوس داری بابا ؟...؟... ماه تمام من : خیلیـــــــــــیییـ ... هوایی شدم و دلپَر . بیست و شش آذر به کمک باد صبا ، روزشمار تولد دختر جانم را در نوار اعلان گوشی تنظیم کردم . پدر است دیگر ... دست خودش نیست ! من و مامان و ماه تمام من ؛ 63روز برای تک پرنسسمون فاز تولد گرفتیم. هر نفس که کشیدیم یک نقشه ک...