حسین ماه تمام منحسین ماه تمام من، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
حـــلمــاجـــونحـــلمــاجـــون، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

حـــــلما و حســــین

روزت مـبارک پدر عـزیزم

  قصه روز پدر حسین : باباجون امروز چرا اینقدر خوشحالی ؟......... بابا: فرزندم امروز همه خوشحالن امروز یه روز  خوب و قشنگیه و یه روز به یاد موندنیست. روز تولد مولایمان علیست . حسین : باباجون علی کیه که تولدش اینهمه شما را خوشحال کرده ؟ . بابا : بابایی در زمونهای قدیم در جایی خیلی دور مردی زندگی می کرد بنام علی . خداوند علی  را خیلی دوست داشت . حسین : بابا جون خدا منو هم دوست داره ؟ اصلاً چرا خدا علی را دوست داشت . آخه اون مگه چکار کرده بود ؟ بابا : آره بابا جون خدا همه انسانها رو دوست داره و بیشتر از همه بچه ها رو دوست داره . باباجون علی مردی  مهربون و دوست داشتنی بود ، به همه کمک...
1 مرداد 1392

تقدیم به دایی فیروز گلم

تقدیم به دایی فیروز گلم  ، امیرعلی خوشگلم آشناترین نی نی دنیام  و زندایی عزیزم که در غربت این آسمان و زمین بیدرد ، بعد از خدای مهربون تنها  انیس لحظه های خوشی وناخوشی هامون بوده و  هستند .   نفسی دعا بخوان از ته د ل ....  پی قافیه نباش. حرف دل خود شعری است که خدا خدای آن قافیه است و تمنای نگاهت وزنش و غمی به وسعت مشرق زمین مفهومش راستی گریه یادت نرود شعر بی موسیقی بیمار است .   سلام دایی جون زندایی جون  امیرعلی جون  . سلام نمیدونم باید از کجا شروع کنم . از کجا بگم ولی اومدم که بگم سخته ، ولی میگن میشه ....  ...
8 تير 1392

سلام زندگـی سلام بابا مامانی

حسین یک ساعت پس از تولد :  باب با مام ما  ، ش...لام مم مم من  اوم...دم سلام ای عطر و بوی زندگانی    سلام  ای ماه مهر و مهربانی      مبارک باد میلادت    فدای ناز چشمانت ...
8 تير 1392

نفس مامان وبابا وبلاگ نو مـبارک

سلام بچه ها من حسینم سلام قند عسل وبت مبارک .... حسین عزیزم  امروز ساعت 13 ظهر چهارشنبه  25 اردیبهشت سال 1392 وبلاگت را شروع کردم . باید کلی از امیرعلی و زندایی مرضیه ممنون باشیم که با کمک های  ایشان توانستیم این وبلاگ را برایت ایجاد کنیم امیدوارم روزی بزرگ بشی و خودت نویسنده این وبلاگ باشی . به امید آنروز. ...
8 تير 1392