💗🌿🌺خاطرات مشهد 98🌺🌿💗
باباجونیای مهربون ! چه حالی داد دست همو گرفتیمو رفتیم امام رضا(ع) .🌺🌿💗
عجب صفایی داشت . توفیقش داستانها و نرفتنهاش حکمتها دارد . 💗🌼
پشت در ماندنش را خدا نصیب گرگ بیابان نکند آتش به جانت می زند ...😴🔥
به سرمان زد هوایی شدیم . دعوت که شدیم یه کارخونه قند تو دلمان آب شد .💓🌸
بار و بنه بستنمان همان و یه دفعه شروع به خواندن اذن دخولش همان ... محشر که می گویند آنجاست ... تپش قلب امان را می برد ... 💖🌷
تا که منادی بار ورودمان داد ... آفتاب مشرق چه به گوش سنگفرشهایش خوانده بود که تا قدم گذاشتیم یادمان رفت که بودیم و چگونه آمدیم ...؟؟؟...!!!❣️🌻
پیش تر رفتیم ریه هامون از عطر نگاه آقا لبریز شد . تاب نیاورد مرغ دلمون و بی بهانه پر کشید ... کرک و پر مرغ خیالت ریخت و نرسیده جلد حرمش شدی . 💟🥀
تا که چشم های مشهد اولی بابا مست تماشای گنبد نازنینش شد یقین با زبان بی زبانی گفت یا امام رضا ؛ دیگر مال خودت نشدی . میدونم که دوس داشتی خودت را و دلت را تو حرم سلطان جا بذاری و گره بزنی به پنجر فولاد رضا(ع) و به زندگی بگویی برود پی کار خودش . 💘💐
بابایی های گلم ! مشهد قطعه ای از بهشت است . 💟🌺
مگر داریم امن تر از صحن و سرای رضا ...؟؟؟... !!!... .
من که ندیدم آنجا دو نفر باهم دعوا بکنند . کسی تو حرم آقا سیگار بکشد آدامسی بجود ، آب دهن خالی کند ... آنجا چشمه های صفا می جوشد و می خروشد ...🙏🎍🙏
آنجا هر نگاه چپی راست می شود . کالای دستفروشانش ادب است و معرفت . ❣️🌱
خدمه هایش با پر ناز طاووس گرد راه از سر و صورتت می چینند . 💗🌾
حاجتی هاش واسه آب خوردن از سقاخونه طلایش دست و پا می شکنند . 🌹🌿
"ماه تمام من" ! غذا خوردن از مهمانخانه حضرت آرزوی قلبی شیفتگان غریب الغرباست. 🌭🍃
تابوتی هاش تا دم آخری کام نگیرند دست از دامن رضا برنمی دارند . 💘🍀
آنجا ناقوس کلیسا به احترام نقاره طوس سکوت می کند . 🎄🌲
اذان گلدسته هایش ننه من غریبم بازت می کند تا ضامن آهو دق دلت را خالی کند . 🎷🌴
بخت و اقبالت که بلند باشد دامن کشان می برندت پیش جاروکشانش تا از چشمه محبتشان یک قطره آب بخوری و دریا دریا گریه کنی . 😭❣️😭
آنجا سکوهای خیالت جایگاه رژه التماس دعاکنندگانست . 🤔💘🤔
آستانه های تشرفش بوسیدنی که بماند چه بوییدنیست . رواق ها و صحن و سرایش همه ذکر رضا می گویند . 😘💞😘
سخنورترینهای عالم در شرح عظمتش به تته پته می افتند .😴❣️😴
فروغ ضریح مطهرش ، از پروانه های شمع وجودش عنان زدوده و در توصیف آرامگاهش قصر شاهان معانی ز کف داده اند ... 😍💘😍
دل آدم لک می زند برا گریه کردن پایین پای امام رضا (ع) ...
حلمایی جونم ! ساعت 25دقیقه بامداد جمعه بیست و چهارم خرداد بوسیله قطار از تهران به سمت مشهد حرکت کردیم و ساعت 12 ظهر در هتل صدف اسکان شدیم و تا روز چهارشنبه در جوار امام رضا (ع) بودیم . با قطار ساعت 18:55 از مشهد حرکت و روز پنجشنبه سی ام خرداد ساعت 5 صبح به تهران رسیدیم . دقیقا مثل پارسال که روز سی ام خرداد97 از مشهد برگشتیم که البت مهمان دل مادر بودی .😍😍😘
از خاطرات به یاد ماندنی مشهد امسال؛ تصمیم آنی و برنامه ریزی دقیق ، همراهی باشکوه دخترک دلبندمان و عشق و علاقه وصف نشدنی زائرین امام رضا(ع) و مخصوصا هم هتلی های شهر رییی مان علی الخصوص معصومه کوچولو و خانواده مهربانش به حلماجون عزیزمون ، زیارت های پر و پیمون و شب زنده داری صحن رضوی ، تبرک های قسمتی ، ماجرای بند رخت و رفتن به سرزمین موج های آبی به اتفاق ماه تمام من که سرور خاطر حسین عزیزم را سبب شد و مامان جون بخاطر نگهداری از حلماکوچولوی نازنینمون امسال از رفتن به سرزمین موج های آبی معاف شد .🌷🌾💗😍😘😍
انشاألله امام رضا(ع) هر چه زودتر ما و آرزومندهایش را طلب کند ... 🙏🙏🙏