💗کلاس پنجمی من💗
"ماه تمام من" سلام مهرت مبارک 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼
سلام به تو که پر می کنی خونمون رو هردم از بوی ماه مهر و مهربانی . از حرکت و تلاش و سحرخیزی . از بوی بازیهای راه مدرسه ...
به کلاس پنجم رفتنت مبارک ... آرزویمان این است در مدرسه الغدیر به قله های علم و ادب صعود کنی . الهی آمین ... 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼
چند سالیست مهر که می شود زنگ مدرسه دل مامان و بابا هم به صدا درمی آید .
لذت چرت های کوتاه سرصبحی ات چه شامه نواز است ....!!!....؟؟؟
مرسی که با تو کودک می شویم و دوباره به کلاس اول ، دوم ، سوم ، چهارم و پنجم می رویم . 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼
باغبان دلم که تو باشی به دستهای کوچک تو سبز می شود خاطره معلم ، ناظم ، نیمکت و همکلاسی ، کارنامه و گچ و تخته سیاه .
مرسی که نگذاشتی مهرهایمان بمیرد .
کتابهایت را که جلد می گیریم یاد آن روزها بخیر می گوییم و همصدا با کودک درونمان آواز می خوانیم" بــاز بــاران با تــــــرانه ... " 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼
راستش تو که نبودی هوا ی شهر هیچ خوب نبود . یه جوری بود ... دل که نبود دلهره بود مثل سیر و سرکه می جوشید لک می زد برای داشتنت . بدجور هوای تو می کردیم ... هـــــــــــــــوای تــــــــــو . 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼
بذار دق دلمو بریزم خودمانیم اگر نبودی بهار فقط یک بهانه میشد برای بزرگ شدنمان . پاییزهایمان همه می مرد ... انار که هیچ هندوانه شب یلدا هم نمی توانست گلویمان را تر کند .
فکر کردنش هم سخت است ... خش خش برگ های پاییز چه آزاردهنده می شد ...؟؟؟ تازیانه های سرد بهمنی به تاول های شهریور نمک می پاشید . خاطرات مدرسه مون زنگ می زد و می پوسید . الهی الهی الهی الهی مرسی که هستی الهی .....
خوب یادمه آن چهار سالی که من بودم و مامان و یه دنیا دلهره و اضطراب . خدایا اگر بچه دار نشویم ......!!!...؟؟؟ حرفهایی که می خوردم و در هزار پستوی دلم می ریختم ....
فهمیدن تو خیلی هم سخت نیست کافیست دل آدم برایت تنگ شود نابودش می کنی .
حالا که تو هستی من و مامان به اندازه کافی خوبیم و می خندیم و با هزار بهانه به تماشای تو می ایستیم .
به شکرانه وجود تو ؛ خداوند خورشید عالمتاب را آفرید که اینک با قرار گرفتن حلما به عشق ماه تمام من در مدار زندگی مامان و بابا تنهایی دمش را می گذارد روی کولش و دلتنگی بی قراری می کند برای دل مامان و بابا .
دوستت داریم حسین جان 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼
تو را هم دوست داریم حلما جان 💟💗🌹🌸🌷🌻🌼