حسین ماه تمام منحسین ماه تمام من، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
حـــلمــاجـــونحـــلمــاجـــون، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

حـــــلما و حســــین

🍓 تولد یک سالگی دختر گلمون🍓

1398/11/28 16:32
1,473 بازدید
اشتراک گذاری

آذر خانوم کفگیرش را به ته پاییز می سابید . یک شب ماه تمام من گفت : باباااااااااااااا ! گفتم : جان بابا ! گفت : چند روز به تولد حلما مانده است . منو  مکث و نگاه و فکرم :  شصت وووووووووووو سه روز عزیزم .

من : تولد حلما رو دوس داری بابا ؟...؟...

ماه تمام من : خیلیـــــــــــیییـ ...

 

هوایی شدم و  دلپَر . بیست و شش آذر به کمک  باد صبا ، روزشمار تولد دختر جانم  را در نوار اعلان گوشی تنظیم کردم  . پدر است دیگر ... دست خودش نیست ! من و مامان و ماه تمام من ؛ 63روز برای تک پرنسسمون  فاز تولد گرفتیم. هر  نفس که  کشیدیم یک نقشه کشیدیم . یک تولد گفتیم و هزار تولد شنیدیم . تولد بدنمان تمام شده بود و دقّ دل ماه تمام من دلیل محکمه پسند قاضی بود که یک تولد به حسین بدهکار بودیم .

یک روز مامان گفت : آقا و آناجون15بهمن به تهران می آیند اگر بشود آقاجون و آبایی هم بیایند تولد حلما قشنگ تر می شود . زنگیدیم و قول و قرار گذاشتیم و ذوقیدیم و  شادمان ها شدیم .

یادمه شب ها که از سرکار می آمدم تا نیمه های شب با شوق و اشتیاق از تو نت دنبال آهنگ شاد می گشتم و بیش از 200کلیپ تولد بهمنی ، زمستانی و حلمایی را جمع کردم که از میان آنها 39 محتوا را برگزیدم . دو آهنگ فروزن و بهمنی را خیلی دوست داشتی و تا بابا به خانه می آمد و چشم های معصومت به چشمان عشق جانت دوخته می شد حس تولدت گل گلانه می کرد و مدت ها روی پاهای کوچکانه ات نای نای کنان آرام و قرارمان را می ربودی .

  روزها و شب ها  گذشت . مشیت خدا جاری شد و در یک بامداد غمگین ، سردار سرافراز لشگر توحید آسمانی شد . خبر سنگین بود . پاک قاطی کرم و تب تند تولدم نشست . دنیا در ماتم حاج قاسم گریست . ابرهای شوم ، آسمان ایران را فراگرفت و  باران تند حوادث بارید . حس آخرالزمان بابا گل کرد .  به کتاب الهی پناه بردم ساعت ها انس و استغاثه  بو که خود را بازسازی کنم . در جمعه 27 دی98 ؛ مرهم های یک توفیق تکه های دل شکسته ام را به هم دوخت .

Image result for عکس متحرک تولدت مبارک

  با امید به خانه آمدم  و پس از خیره ها به سیمای دختر گلم و بازخوانی آموزه های دینی همان بابای تولدباز سابق شدم . وقت زیادی نداشتیم ، زمان مثل فرفره می گذشت . نوار اعلان پیغام "34 روز مانده به تولد دختر عزیزم" را نشان می داد . حیف که برنامه آقاجون و آبایی بهم خورد . بخاطر جلوگیری از تکرار تجربه مسافرت تبریز آقاجون که بدلیل جراحی اخیر در ناحیه  لگن خاصره باید مدام حرکت کند و زندگی در قفس آپارتمان را برنمی تابد . خب دیگر با قسمت چه می شود کرد ...؟؟؟...!!!... پَکَریزه شدیم ا.

و  دختر گلم هر روز شیرین و بانمک تر می شد . رویای تولدش چنان وجودمان را فتح کرده بود که به هیچ چیز دیگر فکر نمی کردیم . شب هاکه نه ؛ نیمه شبها آغشته به مهرهای کودکانه اش به خواب می رفتیم و روزمان با هزاران امید شروع می کردیم .

اندک پولی برای خرید یک کادوی طلا برای دختر گلمون جمع کردیم که با شتاب قیمت طلا از تصمیم خود منصرف و به امید ارزانی به بعد موکول کردیم . مامان از بازار صالح آباد  یک عروسک نانو خرسی خوشگل برایت خرید که آنقدر دوستش داشتی که از  صالح آباد تا خانه بغل کنان به خواب نانازی ها رفتی . بابایی هم قول بهت داد  انشاألله عید جبران مآفات می کند .

گشت و گذار خانوادگی شب های زمستانه در سایتهای مختلف برای انتخاب تم تولد پرنسسی حس خوب بودن را برایمان تجویز می کرد . مامان تم ها را به دقت بررسی می کرد و نظرات و مشخصات را می خواند . ابتدا اسب پونی را از دیجیکالا انتخاب و سفارش دادیم . بعد از 3روز کالا بدستمان رسید که از 22 قلم کالا ، 9قلم کسری داشت  و رنگ لوازمش نسبت به  عکس های سایت کم فروغ بود ، بیدرنگ سفارش را مرجوع کردیم . بجای بادکنک فویلی 5تکه پونی هم ، اشتباها  بادکنک فویلی اسب تک شاخ را فرستاده بودند که زیبا و ظریف بود و هنگام تست ، اسب مادرش  بی حال بر روی زمین افتاد و از خیر مرجوع گذشتیم . خرید اینترنتی تم تولد اصلا سفارش نمی شود .  از چهارراه سیروس در ابتدای کارگر جنوبی هر تم تولدی را با قیمت مناسب می شود خرید . مغازه نبشیه ، فروشنده خوش اخلاق و با انصافی است . تم دختر توت فرنگی و استندهای بادکنک را از آنجا پسند کردیم .

 

کیک های تولد کامران یزدی حرف ندارد خوشمزه و خوش طرح است و ریخته گری و صافکاری اش بی نظیر  . نمی دانم چرا کیک دختر گلم را مثل طرح آلبوم درنیاورد البته مامان نظر دیگری دارد و از زیبایی کیک تعریف می کند و یه جورهایی حق دارد .

از  داداش حسینت بگویم که در سنگ تمام گذاشتن حریف می طلبد . آن شب که بابا از جشنواره اسباب بازی کانون پرورش فکری با یک عروسک خوشگل سارا به خانه آمد و گل پسری قیمت عروسک را پرسید هرگز بابا فکر نمی کرد که مامانی چه گل پسر شایسته ای را تربیت کرده است و معلوم است  اعماق و عظمت قلب ماه تمام من  را هنوز درک نکرده است . نور چشم هایم همه پولهای توجیبی اش را آورد و از بابا آن عروسک خوشگل را برای کادوی تولد آبجی جانش خواستگاری کرد . بابای نازک دل با رقت به صحنه می نگریست و مامان را غرق در شعف و شور و شادی می دید .

دایی فیروز هم متولد  قلب زمستان است . در روز 22بهمن57 همزمان با پیروزی شکوهمند  انقلاب اسلامی ایران قدم بدنیا گذاشته است .  راز فیروز بودن نام مبارکش هم در پیروز نهفته است . دایی فیروز ؛ همیشه  برنده ، پیروز ، پیروزمند ، ظفرمند ، غالب ، فاتح و مظفر است . مانند تمام بهمنی ها حساس و استوار و ثابت قدم است . عاقل و تودار، بدون ریا و تزویر، یک انسان خوب ، دانا، خونسرد و رک گو است و روی خودش بیش از دیگران حساب می‌کند، مستقل، منطقی، عاشق بشریت و انسانیت است و فکر دیگران را می‌خواند . ثابت قدم، آرامش دوست ، کمک رسان است و  آسان زندگی می‌کند . دایی فیروز دارای حس ششم قوی است و  علاقه‌مند به دوستان ، آزادیخواه و بلند پرواز است . دوستی او عمیق و شکوهمند است . خوش قلب و خیرخواه و مهربان  است و بهترین مشاور است و معاشرتش حرف ندارد . او یک قدرشناس قابل اعتماد است . در احترام به پدر و مادر و بزرگتر سنگ تمام می گذارد و برای همسر و یگانه فرزند عزیزش همسر و پدری نمونه و سرمشق است . خداوند حفظ و کمکشان فرماید .

کسی باشد از بخت ، فیروز و شاد       که باشد همیشه دلش پر ز داد.

این ها را گفتم که دختر گلم در آینده بخواند و بداند و به اسطوره ماه تولدش افتخار کند .

در اینجا با دیگر اسطوره های بهمنی آشنا می شویم :

محمود فرشچیان ؛ مینیاتوریست -  سیروس قایقران ؛ فوتبالیست - شادمهر عقیلی ؛ خواننده - علی نصیریان ؛ بازیگر - علیرضا عصار ؛ خواننده – علیرضا خمسه ؛ بازیگر – افشین قطبی ؛ مربی فوتبال – احسان حدادی ؛ پرتابگر دیسک -  شهاب حسینی ؛ بازیگر – فیروز فریور لیلان ؛ حسابدار - سمیرا مخملباف ؛ کارگردان – رویا نونهالی ؛ بازیگر – بزرگ علوی ؛ نویسنده – ادیسون – گالیله – چارلز دیکنز و ....

 

آن شب هوای جشن تولد دختر جانمان بهاری بود که تولدی را در تولد آفرید و به افتخار چهل و یکمین زادروز دایی فیروز شادیهایمان چند برابر شد و در یک فضای ساده  و شاد و صمیمی و پر از مهر و مهربانی در روز سه شنبه بیست و دوم بهمن باحضور پر از صفای آقا ، آناجون و خانواده مهربان دایی فیروز عزیز دو جشن تولد برگزار شد که استفاده از فیض حضور آقاجون و آناجون و تلاقی با تولد دایی جون کام مان را شیرین تر می کرد و بقول زندایی جان عزیزت که همیشه مجلسمان را گرم و پر از عشق و صفا می کند در کنار تولد دایی فیروز یک تولد هم برای حلما گرفتیم .

قرار عشقولانه اش شبانه بود . طلیعه ستاره های آسمان دخترم ، دل خوش کنانه بود . از ساعت 6 بعد از ظهر تا پاس هایی از شب شادمانی کردیم و ازتجربه وقت اضافه  همه راضی و خوشحال بودیم . 

 عکس تبریک تولد به دوست 96 متحرک

آن شب خاطره انگیز تمام شدنی نیست و حالا حالاها در ذهن ها می ماند . کیک تولد دایی فیروز عزیز آرایش میز تولد دختر گلم را چه باشکوه کرده بود . حال خوشمان را در هم ضرب کردیم و رقص و شادی کردیم و از غصه هایمان جذر گرفتیم . امیرعلی و ماه تمام من از سورپرایز باباجونی در پوست خود نمی گنجیدند و آن لحظه شادترین لحظه زندگی من و مامان بود و حلما در لباس تولدش یک فرشته بود .

 

 

 

 

پسندها (17)

نظرات (10)

ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆
28 بهمن 98 20:40
تولدت مبارک گل دختر😍
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
متشکریم .
سلامت باشید🙏♥♥
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
28 بهمن 98 22:02
تولد یک سالگی گل دختری مبارک..ان شاءالله جشن تولد صدوبیست سالگیش رو همراه شادی وسلامتی جشن بگیرید.
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
ممنون دوست عزیز
همیشه شاد و سربلند باشید .💕💖
مامان فاطمهمامان فاطمه
29 بهمن 98 0:10
چقدر زیبا و باحوصله نوشتید..خیلی عالی بود..مثل اینکه داشتم یه رمان جذاب میخوندم👌تولد دختر عزیزوقشنگتون هم مبارک باشه..الهی تنش سالم وسلامت باشه..همیشه ب شادی❤️
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
مرسی دوست عزیز نظر لطف و بسیار محبت آمیز شما مایه دلگرمی و افتخارمونه .
ممنون از اینکه حوصله به خرج دادین.
مهرتان پایدار💖♥💕🙏🙏🙏 
​​​​
مامان فاطمهمامان فاطمه
29 بهمن 98 0:11
چقدر زیبا و باحوصله نوشتید.خیلی عالی بود.مثل اینکه داشتم یه رمان جذاب میخوندم👌تولد دختر عزیزوقشنگتون هم مبارک باشه..الهی تنش سالم وسلامت باشه..همیشه ب شادی❤️
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
مرسی دوست عزیز نظر لطف و بسیار محبت آمیز شما مایه دلگرمی و افتخارمونه .
ممنون از اینکه حوصله به خرج دادین.
مهرتان پایدار💖♥💕🙏🙏🙏 
​​​​
mahsamahsa
29 بهمن 98 10:15
تولدت مبارک حلما جونی💜💛💚❤️🎂
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
خیلی ممنون دوست گرامی ❤️❤️❤️
❤️Maman juni❤️Maman juni
29 بهمن 98 15:46
اي جونه دلم ❤️🥰
تولدت مبارك خوشكل من 🥰💕🌺
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
مرسی
و ممنون از لطف شما دوست گرامی ❤️❤️❤️
مامان صدرامامان صدرا
29 بهمن 98 19:17
مثل همیشه با خوندن متنون لذت میبرم تولد کوچولوی دوست داشتنی تون هم مبارک باشه حلما گلی همیشه بخندی عروسک ❤❤❤🎈🎈🎈🎈🎉🎉🎉🎉🎉🎊🎊🎊🎊
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
 مثل همیشه شما لطف و محبت دارین دوست بزرگوار .

مهرتان پایدار ❤❤❤
 
مامانیمامانی
8 اسفند 98 16:11
تولد حلماجون گلمون مبارک.
چقدر جذاب و زیبا ماجراها رو نوشتید. قلم گیرایی دارید. دستتون درد نکنه 😊
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
ممنون سلامت باشید دوست عزیز
نگاهتان زیباست .
عمه فروغعمه فروغ
9 اسفند 98 11:13
اولین سالروز زمینی شدن فرشته کوچولوتون مبارکا😘
خدا حفظش کنه براتون❤
مامان و بابای حلما و حسین
پاسخ
خیلی خیلی ممنون 
در پناه خدا رستگار و عاقبت بخیر باشید .
طاهرهطاهره
19 اسفند 98 15:41
تولدت مبارک عزیزم